جملات نایاب

خواهش میکنم اگر از مطالب راضی بودید نظر بدهید.

4975

عشق یعنی مراقب هم باشید

حتی زمانی که از هم

دلخورید .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

4976

روزی هزار بار برای خودتان بنویسید «عزت نفس» :
روی آینه ، کف دست ، گوشه کتاب ، روی یخچال ، آلارم موبایل . با خط قرمز هم بنویسید .
که هی جلوی چشمتان باشد که بابا جان ! خط قرمزِ هر رابطه‌ای «عزت نفس» است .
که هی حواستان باشد اگر دارید به خیال خودتان رابطه‌ای را نجات می‌دهید ، توی عملیات نجات ، کرامت انسانی خودتان را فدا نکنید !
توی اتاق عملش هم اگر لازم باشد ، دست و سر و گوش و چشم و مری و معده را دور می‌اندازند که قلب و مغز زنده بماند !
آقاجان ! از خودتان هم اگر گذشتید از «خود»تان نگذرید ؛ ها؟! «خود»تان را که از سر راه نیاورده‌اید . آورده‌اید ؟!
روی دست خودتان که نمانده‌اید . مانده‌اید ؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

4977

آینده ام را میبینم

سالهاست که رفته ای

اما من هنوز صدای قدمهایم را

در پس کوچه هایی

که خاطراتت در آن موج میزنند میشنوم

آن روز میدانم رفته ام از یادت

اما روز فراموشی تو برای من

روز مرگ من است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

4978

سلام به "آنها" که همیشه دم دست هستند


 آدم هایی که عجله ندارند
 "آنها" که همیشه به حرفات «گوش» میدن
"آنها" که هوای گفتگو دارند.
"آنها" که کلمه به کلمه با تو هستند.
 "آنها" که وقتی تلفنی باهاشان حرف می زنی مرتب نمی گویند : «باشه باشه» که یعنی خداحافظ کنى

 "آنها" که بلند می گویند : دوستت دارم .
جانم در می رود برای "آنها" که نیمه راه نیستند
 نیمه تمام نیستند
 پلاک موقت نیستند
 یک روزه نیستند
"آنها" که مدام هستند
 "آنها" که جنس روابط شان همیشگی است
سلام به "آنها" که هیچ وقت تمام نمی شوند .

❤️❤️❤️

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

4979

ما آدمها ...

همیشه خوب را برای یافتن خوبترین رها میکنیم


غافل از اینکه خوب ، همانیست که وقتی از همه چیز و همه کس بریدی یادش می افتی

همان کسی که که هر روز حالت را می پرسد و تو سرسری می گویی خوبم

همان کسی که تو حضورش را همیشه دیدی و حس کردی اما ساده گذشتی

همان کسی که وقتی که کم حوصله ای زمین و زمان را به هم میدوزد تا تو لبخند بزنی
 
خوب همان کسی است که بی منت تو را دوست دارد


که تو صدبار دست رد به سینه اش میزنی اما یکبار هم خواهشت را رد نمیکند

خوب همانیست که طاقت قهر ندارد


می گوید قهر اما دلش دوری ات را تاب نمی اورد


خوب همانیست که به جرم احساسش هرلحظه غرورش را میشکنی

دلش را میشکنی


و او دم نمیزند !

کجا با این عجله ؟ لحظه ای درنگ کن
خوب خود را با خود نمیبری ؟!

خوب یک نفر است
و هرگز تکرار نمیشود
مبادا از دستش بدهی ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

4980

اگر همزمان دو نفر را دوست داشتید

نفر دوم را انتخاب کنید

چون اگر نفر اول را واقعا دوست میداشتید

هیچ وقت به نفر دومی فکر نمیکردید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

4981


نگذازید کسی که از رویاهایش دست کشیده ،
شما را هم از رویاهایتان منصرف کند .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

4982

ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻃﻼ ﻧﻮﺷﺖ :
گاندی
ﺍﮐﺜﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺣﺘﯽ ﺟﺴﺎﺭﺕ ﺑﺨﺸﯿﺪﻥ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺪﺕ ﻫﺎﺳﺖ
ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﮐﻤﺪﻫﺎﺷﺎﻥ ﺁﻭﯾﺨﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ،
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻮﻗﻊ ﺩﺍﺭﯾﻢ
ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﻏﻠﻄﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻗﺮﻥ ﻫﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﺫﻫﻨﺸﺎﻥ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﺣﺘﯽ ﮐﻨﺎﺭ
ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺑﺮﯾﺰﻧﺪ.

ﺟﻬﻞ ﻧﺮﻣﺘﺮﯾﻦ ﺑﺎﻟﺸﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

4983

ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﺷﻮﺍﺭﯼ ﺷﺎﺩ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﺍﯾﻦ
ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻮﺩﻩ ،
ﺣﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﻫﺴﺖ ،
ﻭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﻧﺎﻣﺸﺨﺺ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ
ﻣﯽﺑﯿﻨﻨﺪ .

" آرامش" به معنای آن نیست که صدایی نباشد ،
مشکلی وجود نداشته باشد ،
یا کار سختی پیش رو نباشد ،

" آرامش" یعنی در میان صدا ، مشکل و کار سخت ، دلی آرام وجود داشته باشد ...!

"دلتون آرام "

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

4984

داستان خیلی قشنگیه

پیر مردی تصمیم گرفت تا با پسر و عروس و نوه ی چهارساله خود زندگی کند . دستان پیر مرد می لرزید و چشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود . هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی رابر زمین انداخت وشکست .
 
پسر و عروس از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند : باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم و گرنه تمام خانه را به هم می ریزد . آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد . بعد از این که یک بشقاب از دست پدر بزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را درکاسه چوبی بخورد هروقت هم خانواده او را سرزنش می کردند پدر بزرگ فقط اشک می ریخت و هیچ نمی گفت .

یک روز عصر قبل از شام پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی می کرد . پدر روبه او کرد وگفت : پسرم داری چی درست می کنی ؟ پسر با شیرین زبانی گفت : دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست می کنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

4985

او در دستان توست و تو در دستان خدا

هر طور که رفتار کنی ، با تو همان خواهد شد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

4986

سبب تمام غفلت ها ، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

4987

یکی داشت راه میرفت ، پایش به سکه ای خورد . فکر کرد سکه
طلاست ...
نور کافی نبود ، کاغذی را آتش زد تا آن را بهتر ببیند ،
دید که یک سکه دوریالی است ! بعد دید کاغذی که آتش زده یک اسکناس هزار تومانی است ! با خودش گفت چی رو بخاطر چی آتش زدم؟!

این واقعیت زندگی خیلی از ما آدم هاست ...
اغلب چیزهای عظیم را به خاطر چیزهای بسیار کوچک آتش میزنیم و خودمان هم خبر نداریم .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

4988

اگر رؤیاهایتان را نسازید ، یک نفر استخدامتان می کند ، تا رؤیاهای او را بسازید !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

4989

بیل گیتس
هر گاه خبر های بد را به عنوان یک نیاز به تغییر و نه یک خبر منفی پذیرفتید شما از آن شکست نخورده اید بلکه از آن چیزهای تازه آموخته اید .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

4990

برادلی
اگر به قلبت گوش کنی و مغزت را به کار اندازی ، هیچ وقت اشتباه نمی کنی .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

4991

کسی که ندای درون خویش را می شنود نیازی نیست که به سخنان بیرون گوش فرا دهد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

4992

انسان هایی هستند که دیوار بلندت را می بینند
ولی به دنبال همان یک آجر لق میان دیوارت هستند که ،

تو را فرو بریزند !

تا تو را انکار کنند !

تا از رویت رد شوند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

4993

ﺩﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯼ
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﻗﺸﻨﮓ ﺑﺪﻭﻥ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ
ﻣﺜﻞ آویز شدن ﺑﻪ ﻃﻨﺎﺑﯽ ﭘﻮﺳﯿﺪﻩ ﺳﺖ .
ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯼ
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺗﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﮔﺎﻫﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ
ﺩﻭﺭﺗﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺑﺎﺷﻨﺪ .
ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯼ
ﮐﻢ ﮐﻢ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﮐﻪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎﯼ ﻫﺮ ﺁﺩﻣﯽ
ﺗﻨﻬﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﺴﺖ ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

4994

خـداونـد ما را از شـرایطـی عبـور مـی دهـد کـه هیـچ از آن سـر در نـمی آوریـم فـقط بـه ایـن دلیـل کـه مـا را به جـایگاهـی بـرسانـد کـه شایـستـه اش هـستـیـم .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰